اواسط اردیبهشت ماه همایش بینالمللی «حقوق بشر در رهیافت شرقی» در شهرهای تهران، قم و اصفهان و با حضور اندیشمندانی از مکاتب آسمانی و غیرآسمانی از کشورهای مختلف برگزار شد.
در حاشیه این همایش با حجتالاسلام والمسلمین دکتر محسن الویری؛ استاد دانشگاه باقرالعلوم(ع) به عنوان مدیر یکی از پنلهای تخصصی این همایش درباره ظرفیت حقوق بشر در شرق برای نقد و رقابت با حقوق بشر غربی و چالشها و مشکلات این مسیر گفتوگویی صورت گرفت که در ادامه میخوانیم؛
ـ آیا شرق ظرفیت لازم برای تولید حقوق بشر برای جایگزینی حقوق بشر غربی را دارد؟
این واقعیت غیرقابل انکار است که یک جابجایی تمدنی در جهان در حال وقوع است و حوزه تمدنی شرق یک بار دیگر خود را نشان میدهد و عرصه را بر تمدن فائق کنونی که تمدن غرب است تنگ کرده است. در تمدن غربی نظام حقوق بشری در سال ۱۹۴۸ تدوین شد و گرچه ریشه شرقی دارد ولی به صورت عمده متاثر از هنجارها و ارزشهایی است که تمدن غرب دنبال میکند.
با گذشت حدود ۸۰ سال از این حقوق بشر و منشور حقوق بشر غربی، به خاطر قوتهای تمدنی در شرق فرصت برای نقد این منشور و ارائه الگو و مدل جایگزین فراهم آمده است و این همایش به دنبال این مسئله است تا مجموعه ظرفیتهای موجود در شرق را در قالب بازخوانی حقوق بشر غربی و ارائه یک جایگزین برای آن محقق و دنبال کند. ظرفیتی که در شرق وجود دارد هم دینی و هم ظرفیتهای غیردینی است؛ لوح حمورابی و منشور کوروش تا دیگر قوانین و مقررات بین اقوام متعدد شرقی که رواج داشته، نمونه ظرفیتهای غیردینی است با اینکه ممکن است ریشه دینی هم داشته باشند و افزون بر این موارد ظرفیتهای دینی هم داریم که شامل دو دسته ادیان آسمانی و ادیان غیرآسمانی مانند بودیسم و هندوئیزم و ادیان دینی مانند اسلام، مسیحیت و یهودیت است.
ما به عنوان پیروان ایرانی اهل بیت(ع) خوانش اهل بیت(ع) از اسلام را مناسبترین چارچوب برای پیریزی حقوق بشر میدانیم ولی باید به این مسئله هم بیاندیشیم که همه مانند ما فکر نمیکنند ولی در بازبینی حقوق بشر غربی و جایگزینی آن بین همه ما اشتراک نظر وجود دارد و هر کسی از منظر مذهب و دین خود به این قضیه نگاه میکند به تعبیر دیگر با اینکه همه ما اعتقادات و باورهای خود را داریم ولی در یک فضای سازنده و همافزا باید بتوانیم دیدگاهها را مطرح کنیم تا به یک الگوی مطلوب و جایگزین برسیم. این الگو اهمیتی فراتر از یک همگرایی و وحدت دارد و اقدامی صددرصد تمدنی محسوب میشود و معتقدم یکی از برگ برندههای تمدن شرقی در رویارویی با تمدن غربی کنونی است.
ـ آیا منظور شما داشتن رویکرد انسانی در ایجاد حقوق بشر شرقی در جایگزینی حقوق بشر غربی است؟
بگذارید مقداری دقیقتر پاسخ دهم؛ همانطور که عرض کردم ما معتقد به معارف و آموزههای اهل بیت(ع) و خوانش ایشان از اسلام هستیم و هرگز از این اصول کوتاه نمیآییم بلکه خود مکتب اهل بیت(ع) به ما اجازه داده است تا به دستاوردهای بشری توجه کنیم بنابراین تفاهم و همگرایی با مکاتب و مذاهب و ادیان دیگر در تدوین حقوق بشر شرقی در متن آموزههای اهل بیت(ع) است و به مفهوم چشمپوشی بر مفاهیم نورانی خودمان نیست. اهل بیت(ع) به ما یاد دادهاند که در تعامل سازنده با دیگران باشیم.
براساس این مقدمه، باید محورهایی را بیابیم که این محورها ظرفیت همگرایی بیشتر را دارد؛ ما مثلا در آموزههای مکتب اهل بیت(ع) آموزهای مخصوص نماز خواندن داریم که ممکن است ظرفیت مشترکی برای ما نداشته باشد ولی این آموزه امیرمؤمنان(ع) که فرمودند انسانها یا در دین با تو برادر هستند یا در چگونگی آفرینش؛ ظرفیت بسیار بالایی در جذب و همگرایی دارد و برجستهسازی این نوع ظرفیتها در اندیشه اسلامی وجود دارد که میتواند همه را زیر چتر خود جمع کند و اگر ما نتوانیم از این دفاع کنیم در میدان گفتوگو موفق نخواهیم شد. بنابراین مراد ما در استفاده از ظرفیتها توجه به آموزههایی است که میتواند همه را زیر چتر خود گردآورد.
ـ مهمترین چالشهای این مسیر چیست به خصوص اینکه گاهی در درون کشور هم جریانهایی به دنبال افتراق مذهبی و قومی و … هستند که نمونه آن چندی قبل در صداوسیما رخ داد؟
البته آنچه در این مورد در صدا و سیما رخ داد موضوع دیگری است ولی به طور کلی بنده چالش اصلی را در فقدان بینش تمدنی میدانم؛ اغلب ما چشمه زلال و جوشان معارف اهل بیت(ع) را مخصوص خودمان میدانیم و این چشمه را سنگچین کرده و اجازه میدهیم فقط عده قلیلی از آن بهرهمند شوند؛ این چشمه میتواند همه را سیراب کند و پاسخگوی همه پرسشها باشد ولی متاسفانه در برخی از ما این نگاه تمدنی وجود ندارد به همین دلیل اغلب دنبال تقلیلگرایی این آموزهها هستیم به گونهای که آن چه میماند، تنها برای عده اندکی جاذبه دارد و به نظر بنده مهمترین چالش در این زمینه همین موضوع است.
به لحاظ اجرایی هم همینطور است یعنی جابجایی تمدنی و شرایط خاصی را که در آن هستیم باید به خوبی درک کنیم و بدانیم همه مکاتب و ادیان شرقی مانند ما پایبند به یکسری آموزهها نیستند و مهم رسیدن به تفاهم بر سر آموزههایی است که برای همه جذاب است. اینکه در این همایش جمعی از محققان معتقد به ادیان آسمانی و غیرآسمانی جمع شدند و همه نسبت به وضع کنونی حقوق بشر غربی و پیامدهای آن ابراز نگرانی کرده و خواستار جایگزینی یک منشور و نظام حقوق بشر شرقی به جای آن هستند موضوع مهمی است و نباید این مسئله مهم با یکسری نگرشهای جزیی مخدوش شود؛ البته بنده قائل به لاابالیگری در احکام دینی نیستم ولی مراقب باشیم که اولویت را به نگاه تمدنی بدهیم.
ایکنا ـ امروز چالشها و منازعات زیادی در منطقه شاهد هستیم و ممکن است این تصور در مردم ما وجود داشته باشد که چقدر باید زمان صرف کنیم تا بتوانیم با تمدن غربی و رهاوردهای آن چون حقوق بشر ناکارآمد آن هماوردی داشته باشیم؟
تحولات تمدنی را باید با بازه تمدنی بنگریم لذا زمان محدود و اندک گویا نیست؛ در تمدن پیشین اسلامی شاید چند دهه طول کشید تا ارزشهای تمدنی اسلامی نهادینه شود و در تمدن غرب هم زمان زیادی صرف شد تا عمومیت پیدا کند و با توجه به تحولاتی که امروز در جهان اسلام و منطقه شاهدیم شاید یک قرن طول بکشد و البته مشروط بر اینکه این خودآگاهی بین ما وجود داشته باشد و به این سمت و سو گام برداریم و رهبران فکری جامعه به این خودآگاهی برسند و برای تحول بینشی در سطح مردم برنامهریزی کنند و دستکم یک قرن طول خواهد کشید و باز تاکید میکنم که خودآگاهی خیلی مهم است.
ـ مهمترین راههای تحقق این موضوع را در چه میدانید؟
از مهمترین راهها که در پنل ویژه این همایش هم از سوی استادان بیان شد میتوان به مواردی مانند؛ ضرورت نقد دقیق، روشمند و همهجانبهنگر منشور حقوق بشر غربی؛ ضرورت گونهشناسی نظامهای حقوقی دینی (آسمانی و بشری) و غیردینی شرقی؛ ضرورت شناسائی و بررسی نظامهای حقوقی در حوزههای تمدنی شرق از دوران باستان تاکنون؛ ضرورت بازخوانی میراث غیرمکتوب شرقی از منظر حقوق بشر و شناسائی دلالتهای آن اشاره کرد.
موارد دیگری هم وجود دارد که بنده در خاتمه این گفتوگو به صورت تیتروار بیان میکنم؛ ضرورت بررسی مفاهیم بنیادی دینی مؤثر در تدوین منشور حقوق بشر در رهیافت شرقی مانند مفهوم عزت، کرامت و تدوین شبکه معنایی متناسب با آن؛ ضرورت بررسی مفاهیم بنیادی غیردینی مؤثر در تدوین منشور حقوق بشر در رهیافت شرقی مانند مفهوم شرق؛ ضرورت ساماندادن پژوهشهای مختلف برای پشتوانه نظری منشور حقوق بشر در رهیافت شرقی از منظر فلسفی، الهیاتی، انسانشناختی، فرهنگی، سواد رسانهای و با تأکید ویژه بر جایگاه معنویت؛ ضرورت برنامهریزی برای حل چند مسئله بر پایه منشور حقوق بشر در رهیافت شرقی برای نشان دادن تمایزها و تفاوتهای آن با منشور حقوق بشر کنونی مانند مسئله حقوق زنان و سلب تابعیت؛ ضرورت بررسی تجربههای کشورهای مختلف برای دفاع از حقوق بشر در دهههای اخیر به ویژه نهادهای تأسیس شده به این منظور؛ ضرورت بازخوانی تجربه مقاومت به ویژه ابعاد غیرنظامی آن از منظر حقوق بشر در رهیافت شرقی؛ ضرورت شناسائی و معرفی بازتاب ابعاد مختلف حقوق بشر در هنر شرقی و تحلیل محتوای انواع دلالتهای آن؛ ضرورت بازخوانی تمدن غرب از آغاز تا کنون از منظر نقض حقوق بشر مانند فرایند شکلگیری آمریکا.
ضرورت شناسائی و کاربست پشتوانههای غیر حقوقی نظام حقوق بشر در رهیافت شرقی حتی در علوم پایه؛ ضرورت پیشبینی مراحل و تهیه برنامه زمانبندی شده برای تدوین سند نهایی حقوق بشر در رهیافت شرقی؛ ضرورت برنامهریزی برای فرایند اعتباربخشی منشور حقوق بشر در رهیافت شرقی و ایجاد مقبولیت جهانی برای آن، مانند؛ بهره بردن از دانش صاحبنظران درجه اول دانش حقوق؛ دعوت از حقوقدانان برجسته غربی برای نقد مبانی و محتوای منشور حقوق بشر در رهیافت شرقی؛ فعالکردن ظرفیت نهادهای علمی و حکومتی جهان اسلام برای مشارکت در تدوین منشور حقوق بشر در رهیافت شرقی.
به نظر بنده هر یک از این محورها شایسته بررسی مستقل در قالب همایشها و یا طرحهای پژوهشی است و منشور حقوق بشر در رهیافت شرقی پس از طی این مرحله میتواند تدوین شود.