74
کتاب صداقت در فلسفه اخلاق به قلم محقق توانا دکتر حسین اترک در 350 شمارگان و در 480 صفحه از سوی نشر پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی منتشر گردید.

چکیده

صداقت یکی از فضایل مهم اخلاقی است که زیربنای فضایل اخلاقی متعددی چون: مودّت، دوستی، محبت، عشق، اخلاص، وفاداری، انصاف، نجابت، خیرخواهی، ... است. صداقت در معنای خاص مترادف با راستگویی (صداقت در گفتار) است و در معنای عام پایبندی به حقیقت (واقعیت) و مطابقت نیت، قول و رفتار با واقع است. انسان صادق در همة مقامات، شامل: اراده، نیت، اعتقاد، گفتار، شهادت، رفتار، عهد و معامله، به حقیقت پایبند است.

مسئلة مهم در فلسفة اخلاق در رابطه با فضیلت صداقت این است که آیا رعایت صداقت در همة شرایط لازم و ضروری است یا در برخی شرایط به‌خاطر تعارض با وظایف اخلاقی مهم‌تر ترک آن جایز است؟ این کتاب به بررسی اصل صداقت از منظر مهم‌ترین چهره‌های نظریه‌های کلان اخلاقی، وظیفه‌گرایی، نتیجه‌گرایی و فضیلت‌گرایی، پرداخته است.

این کتاب در چهار بخش تنظیم شده است. بخش اول به کلیاتی دربارة چیستی و ماهیت صداقت می‌پردازد. فصل اول از بخش دوم کتاب با بیان دیدگاه‌های دو فیلسوف وظیفه‌گرای مهم، ایمانوئل کانت و دیوید راس آغاز می‌شود. کانت صداقت را مهم‌ترین تکلیف اخلاقی انسان در قبال دیگران معرفی می‌کند. دروغگویی از نظر کانت رذیلتی بزرگ و کلید تمام شرور در عالم است. وی دروغ را حتی اگر زیانی به کسی نداشته باشد و با نیت خیر نیز گفته شود، عملی ناروا می‌شمارد. کانت دروغ‌گويي را «به زبان چيزي گفتن و در دل چيزي داشتن» تعریف می‌کند. وی در آثار ابتدایی‌اش دروغگویی را به‌طور مطلق ممنوع نمی‌شمارد و معتقد به اصل مقابله به مثل در دروغگویی و فریب است؛ یعنی اگر کسی قصد فریب شما و نقض حقوقتان را با فریب و دروغ داشت، مقابلة به مثل برای شما جایز است. وی  همچنین، دروغگویی را به کسی که قصد دارد از دانستن حقیقت سوء استفاده کند، جایز شمرده است؛ اما در کتاب‌های مابعدالطبیعه اخلاق و مقالة «حق فرضی دروغگویی با انگیزة خیرخواهانه»  دروغگویی را به طور مطلق ممنوع می شمارد.

دیوید راس، ممنوعیت دروغگویی را یک وظیفة در نگاه نخست می‌شمارد که به‌سادگی قابل لغو و کنار گذاشتن نیست. از نظر او ممنوعیت دروغگوئی یک وظیفه در نگاه نخست قوی و مستحکم است. شکستن قول یا دروغگویی، به‌خاطر منافع یا ضررهای ناچیز، مانند: کاهش استرس یا احساس شرم از بیان حقیقت، جایز نیست؛ ولی مواردي استثنايي وجود دارد كه در آنها نتايج حفظ قول یا راستگوئی، براي ديگران خيلي بد است. در چنین شرایطی از نظر راس، شکستن قول و دروغگوئی کار درستی است.

فصل دوم از بخش دوم، به بیان دیدگاه‌های فیلسوفان نتیجه‌گرا، اعم از خودگرا و سودگرا، در باب صداقت اختصاص دارد. آین رند، فیلسوف خودگرای اخلاقی معاصر، صداقت را جزء جدایی ناپذیر از فضایل دیگر مانند عدالت و راستی بیان می‌کند. وی صداقت را مهم‌ترین فضیلت در راستای خدمت به علایق فردی می‌داند و آن را فضیلتی صرفاً اجتماعی و در تعامل با دیگران نمی‌شمارد. رند معتقد است که وظیفة صداقت مقتضی راستگویی به‌طور مطلق در همة شرایط نیست و ما نباید نسبت به دزدان، سارقان، جانیان، مجرمان، و دیگر افراد مشابه آنها صداقت داشته باشیم.

جان استوارت میل، فیلسوف سودگرای کلاسیک، معتقد است تنها در یک نگاه کل‌نگرانه، دروغگویی و فریب در جایی که نفع بیشتری برای اکثر افراد جامعه نسبت به راستگویی و صداقت دارد، جایز می‌گردد. به عقیدة میل اصول اخلاقی صداقت و راستگویی در اغلب موارد، بیشترین سود اجتماعی را دارند. بنابراین، تا جائیکه ممکن است باید این اصول حفظ شوند. نتایج دراز مدت حفظ اصل صداقت و راستگویی بر نتایج کوتاه مدت دروغگویی و فریب می‌چربد. سیجویک، دیگر چهرة سودگرا، اصل صداقت را مطلق نمی‌داند. وی می‌گوید وقتی کشتن دیگری در دفاع از خود جایز است، چطور می‌توان گفت دروغگوئی به دیگری در دفاع از حقوق خود جایز نباشد؟!

در فصل سوم از بخش دوم کتاب، دیدگاه پنج شخصیت بزرگ فضیلت‌گرایی طرح شده است. سقراط مخالف هرگونه دروغگوئی با هر انگیزه و در هر شرایط است. افلاطون، برخلاف وی، دروغگوئی را در موارد متعددی جایز می‌شمارد. وی دروغ زبانی را در برخی موارد سودمند می‌داند؛ از جمله در دفاع از خود در برابر دشمن یا در برابر دوستانی که به سبب دیوانگی یا نادانی در صدد انجام کاری هستندکه بدبختی به بار خواهد آورد. وی کاربرد دروغ را به منزلة کاربرد زهر به عنوان دارو می‌داند که کاربرد آن تنها برای زمامداران در جهت خیر و صلاح جامعه جایز است. وی دروغ بد را دروغی می‌داند که به افراد صدمه و آسیب می‌رساند و دروغ خوب را آن می‌شمارد که برای دیگران مفید باشد. مصادیق دروغ خوب عبارت بودند از: دروغ به کودکان، دروغ به دشمن، دروغ حاکمان به مردم برای حفظ و ارتقاء وحدت ملی یا در مورد کودک‌کشی، قرعه‌کشی جنسی و فعالیت‌های حکومت برای اصلاح نژادی، دروغ به دوستانی که در وضعیت بد روحی، مانند جنون و افسردگی، قرار دارند و ممکن است با شنیدن حقیقت به خود یا دیگران آسیب رسانند. 

ارسطو مانند اغلب متفکران، دروغگوئی را به‌طور کلی، عملی نادرست و ناشایست می‌شمارد و آن را به دلایل متعددی ضدّ ارزش می‌داند. وی برخی از انواع دروغ را نسبت به انواع دیگر، شرم‌آورتر می‌داند؛ مانند انسان لاف‌زنی که هدفش کسب نفع و پول است. با این‌وجود، ارسطو نیز حداقل در مواردی، مانند: دروغ شخص بزرگ‌منش درباره خصوصیات قابل تحسین خویش، دروغ گفتن را بد نمی‌داند. به عقیدة برخی از شارحان، از نظر ارسطو، دروغگوئی، اگر ضرری برای کسی نداشته باشد؛ بی‌احترامی ناشایست به کسی محسوب نشود؛ ناشی از خودبسندگی و برتری شخصیت باشد، نه ناشی از نقص شخصیتی؛ جایز خواهد بود. آنچه از نظر او به‌طور مطلق ممنوع است، دروغ ظالمانه است، نظیر: قَسَم دروغ، شهادت کذب، تهمت، مجازات نادرست دیگران و دروغ در تجارت.     

آگوستین دیگر مخالفان سرسخت دروغگوئی است که آن را به‌طور مطلق نادرست می‌شمارد. استدلال‌های وی بر ممنوعیت دروغگوئی بیشتر دینی است. وی در ردّ دیدگاه جواز دروغگوئی به بیمار برای حفظ جانش چنین استدلال می‌کند که اگر زنی از شما درخواست خلاف عفتی بکند و خطر مرگ او از شدت ناراحتی و عشق، در صورت عدم پذیرش درخواستش، وجود داشته باشد، آیا تن دادن به این کار اخلاقی است؟! آکوئیناس گرچه مانند آگوستین دروغ را گناهی بزرگ می‌شمارد، ولی برخلاف وی زیاد سخت‌گیر نیست و از میان انوع سه‌گانة دروغ، یعنی دروغ کمک‌کننده، دروغ مزاح‌آمیز و دروغ بدخواهانه، تنها نوع سوم را گناه مهلک و کشنده می‌خواند.

در بخش سوم کتاب، دیدگاه علمای اسلامی در باب صداقت بیان شده است. گرچه اصل اولی اخلاقی و شرعی از نظر علمای اسلامی ممنوعیت دروغگوئی است؛ اما به خاطر وجود برخی روایات در تجویز دروغگوئی (برای اصلاح بین دو نفر، در جنگ و دروغ به زوجه و فرزند)، قریب به اتفاق علمای اسلامی قائل به جواز دروغگوئی در برخی موارد شده‌اند. تا جائیکه محقق تفحص کرده است، در میان علمای اسلامی، تنها عبدالجبار معتزلی است که دروغگوئی حتی برای نجات جان یک انسان را ممنوع شمرده است. البته سخنی از وی در باب توجیه روایات اسلامی و مخالفت با آنها دیده نشد.

بخش چهارم کتاب، دربارة چگونگی تصمیم‌گیری در موارد تعارض اصل صداقت با اصول اخلاقی دیگر است. معیارهای متعددی که از نظریات اخلاقی فیلسوفان استنباط و در اینجا طرح شده است.  در این بخش، موارد عملی متعددی از تعارضات اصل صداقت با اصول اخلاقی دیگر ذکر و در مورد آنهاتصمیم‌گیری شده است؛ مواردی مانند: گفتن دروغ‌های بی‌ضرر، دروغگوئی به عزیزان و نزدیکان از سر علاقه و ملاحظه‌گری، دروغ‌گوئی به کسی که به ما دروغ می‌گوید یا قصد فریبمان را دارد، دروغ‌گوئی به دشمن، دروغگوئی به بیمار و مشکل دادن خبرهای ناگوار و مضرّ به او، کاربرد دارونما در پزشکی، دروغ در تجارت و تبلیغات بازرگانی، بکارگیری دروغ و فریب در کار پلیسی و مدیریتی.

نویسنده در پایان تلاش کرده است، قواعد و دستورالعمل‌هایی برای سهولت تصمیم‌گیری فاعلان اخلاقی در موقعیت‌های تعارض اصل صداقت با اصول اخلاقی دیگر ارائه کند. در نهایت، نتایج تحقیق نشان می‌دهد که صداقت یک اصل اخلاقی مطلق نیست. راستگوئی و صداقت با وجود اهمیت بسیار زیادی که دارد، ولی عالی‌ترین و مهم‌ترین اصل اخلاقی که حاکم بر تمام اصول اخلاقی باشد، نیست و در تعارض آن با اصول اخلاقی دیگر، مانند: اصل نجات انسان و حفظ حیات، دفع ضرر غیرمستحق (اعم از ضرر جانی، مالی و آبرویی)، اصل عدالت و عدم ظلم، اصل اعطای حق و عدم تضییع حقوق دیگران، این اصول مهم‌تر از اصل صداقت هستند.

 
امتیاز دهی
 
 

بيشتر

پربازدید‌ترین مطالب

مطالب مرتبط

پربازدید‌ترین مطالب

مطالب مرتبط
بيشتر
[Control]
تعداد بازديد اين صفحه: 69
بيشتر

آدرس: قم - میدان شهدا - خیابان معلم  پژوهشگده فلسفه و کلام
تلفن: 371160 - 025  داخلی 1388
ایمیل: phil.theo@isca.ac.ir

بيشتر
بيشتر
بيشتر
سه‌شنبه 4 ارديبهشت 1403 13:47:29
خانه | بازگشت |
Guest (PortalGuest)

پژوهشکده فلسفه و کلام
مجری سایت : شرکت سیگما